عنوان اصلی: Human interfaces and urban change
عنوان فارسی: مداخلات بشر و تغییر شهرنشینی
قسمتی از متن اصلی:
For the first time in human history, more people live in urban areas than in rural areas, and the patterns of suburbanization and urban sprawl once characteristic of North America are now present globally (Obaid 2007). As conservation biologists seek to prioritize conservation efforts worldwide, urbanization and agricultural development emerge as two of the most extensive processes that threaten biodiversity. Suburban and rural sprawl are significant drivers of forest fragmentation and biodiversity loss (e.g., Murphy 1988; Radeloff et al. 2005). Data on human impacts is often averaged across political boundaries rather than biogeographic boundaries, making it challenging to use existing data sets on human demography in ecological studies and relate human population change to the changes in populations of other species. Remotely sensed data can make major contributions to mapping human impacts in ecologically relevant ways. For example, Ricketts and Imhoff (2003) assigned conservation priorities (based on species richness and endemism) for the United States and Canada using several different types of remotely sensed data. For mapping urban cover, they used the map of ‘‘city lights at night’’ from the Defense Meteorological Satellite Program (Imhoff et al. 1997) to classify land as urbanized or not urbanized. For mapping agricultural cover, they used the USGS North America Seasonal Land Cover map (Loveland et al. 2000), derived from the Advanced Very High Resolution Radiometer (AVHRR), lumping five categories to create an agricultural land class. For ecological data, they used a compilation of ecoregion boundaries combined with range maps for over 20,000 species in eight taxa (birds, mammals, butterflies, amphibians, reptiles, land snails, tiger beetles, and vascular plants; Ricketts et al. 1999).
قسمتی از متن ترجمه شده:برای اولین بار در تاریخ زندگی انسان، تعداد افراد ساکن در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است. الگوهای پراکنده ی شهرنشینی و برون شهری که مشخصه ی آمریکای شمالی بوده است، درحال حاضر جهانی شده است. از آنجا که زیست شناسان حفاظتی در صدد دستیابی به اولویت زیست شناسی در سراسر جهان هستند، پیشرفت های شهری سازی و زراعی سازی را از میان گستره ی وسیعی از عوامل تهدید کننده ی تنوع زیستی و زیست بوم ها بعنوان دو عامل اصلی معرفی می کنند. حومه نشینی و زندگی پراکنده ی روستایی محرک های عمده ی از بین رفتن جنگل ها و تنوع زیستی هستند. اطلاعات موجود درمورد نقش انسان نشان می دهد که اثر اعمال انشان بطور متوسط برمرزهای سیاسی بیشتر از مرزهای زیست جغرافیایی است، که این به چالشی برای استفاده از مجموعه داده های آماری موجود در مطالعات محیط زیست تبدیل شده و تغییر جمعیت بشر را به تغییرات در جمعیت های دیگر گونه ها مربوط می کند. داده های سنجش از دور، می تواند به پی ریزی طرح اثر و نقش انسان در روش های مرتبط زیستی منتهی شود. برای مثال، ریکتز و ایهوف اولویت های حفاظتی (براساس زیادی و بومی بودن گونه ها) برای ایالات متحده و کانادا را با استفاده از انواع مختلف داده های سنجش از دور، مشخص کردند. برای طرح ریزی پوشش شهری، آنها از نقشه ی "چراغ های شهر در شب" از برنامه ی دفاعی ماهواره ای هواشناسی برای طبقه بندی زمین بصورت شهری شده یا شهری نشده استفاده کردند. برای نقشه برداری پوشش کشاورزی، آنها از نقشه ی پوشش زمین فصلی آمریکای شمالی USGS استفاده کردند که از رادیومتر با وضوح بسیار بالای پیشرفته استنتاج شده و 5 طبقه را برای ایجاد یک طبقه زمین کشاورزی ترکیب کردند. آنها برای داده های اکولوژیکی، از تلفیقی از مرزهای بومسار بهمراه نقشه های محدوده برای بیش از 20000 گونه در 8 طبقه استفاده کردند (پرندگان، پستانداران، پروانه ها، دوزیستان، خزندگان، حلزون های خشکی، سوسک ببر و گیاهان آوندی).